اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

نشسته ام چو غباری به شوق اذن دخول

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

نشسته ام چو غباری به شوق اذن دخول

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

همه زندگی باید خرج برای امیرالمومنین گردد
امینی،امینی نشد مگر اینکه همه عمر خویش را برای علی (ع) خرج کرد...
آری علی (ع) همچنان تنهاست....

طبقه بندی موضوعی

علی (ع) از سلیمان نبی هم بالاتراست....


تفسیر برهان :

روزی حضرت امیرالمومنین علیه السلام در مسجد نشسته بودند که دو مرد که با هم مشاجره میکردند داخل شدند و یکی ازآنها از خوارج بود پس حکم برعلیه مردی که از خوارج بود قرار گرفت و حضرت برعلیه او حکم کردند پس آن مرد گفت به خدا سوگند به مساوات حکم نکردی وعدل را دراین موضوع بکار نبستی و درنزد خداوند دراین باره برای خشنودی او قضاوت نکردی پس حضرت به او فرمود دور شو ای دشمن خدا پس او به صورت سگ شد پس آنها که حاضر بودند گفتند به خدا سوگند دیدیم که لباس آن مرد به هوا پرواز کرد پس آن سگ برای حضرت اظهار عجز مینمود و دم تکان می داد واشکهای آن سگ برصورتش جاری شد پس دیدم که حضرت امیرالمومنین علیه السلام براو ترحم کردند و سر به سوی آسمان بلند کردند ولبهایشان را تکان دادند وکلامی فرمودند که ما نشنیدیم پس به خدا سوگند دیدم که آن سگ به حالت انسانی خودش بازگشت و لباسش ازهوا بازگشت و بر کتفش افتاد و از مسجد خارج شد درحالی که پاهایش می لرزید پس ما بهت زده به حضرت امیرالمومنین علیه السلام نگاه میکردیم حضرت فرمود چه شده است شما را که نگاه میکنید و متعجب هستید پس ما گفتیم ای امیرالمومنین چطور تعجب نکنیم در حالی که این کار را از شما دیدم فرمود آیا میدانید همانا آصف بن برخیا وصی سلیمان بن داود کاری کرد شبیه این کار وخداوند جل اسمه قصه آن را بیان میکند (ایکم یاتیین بعرشها الی اشکر ام اکفر) پس کدام نزد خداوند گرامی تراند پیامیر شما یا سلیمان گفتیم بلکه نبی ما گرامی تراست ای امیرالمومنین پس حضرت فرمود پس وصی نبی شما گرامی تراست از وصی سلیمان است همانا نزد وصی سلیمان از اسم اعظم خداوند یک حرف بود پس سوال کرد از خدای جل اسمه پس زمین برای او شکافته شد ما بین او و تخت بلقیس پس آن را آورد در کمتراز چشم به هم زدن و نزد ما از اسم اعظم خداوند هفتاد و دو حرف است وحرفی نزد خداوند پنهان شده ازخلقش گفتیم ای امیرالمومنین پس حالا که این نزد شما است پس چه حاجتی برای یاری درجنگ معاویه وغیراودارید تا مردم دوباره به سوی جنگ آیند حضرت فرمود( بل عباد مکرمون لا یسبقونه با لقول وهم بامره یعملون ) همانا خواندم این مردم را برای جنگ با او تا حجت ثابت شود و امتحان کامل گردد واگر اذن در هلاک او بود من دراین کار تاخیر نمیکردم ولی خدای تعالی آزمایش میکند مخلوقاتش را به آنچه میخواهد پس ما از دور حضرت پراکنده شدیم و بزرگ میداشتیم آنچه به ایشان عطا شده بود.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی