اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

نشسته ام چو غباری به شوق اذن دخول

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

نشسته ام چو غباری به شوق اذن دخول

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

همه زندگی باید خرج برای امیرالمومنین گردد
امینی،امینی نشد مگر اینکه همه عمر خویش را برای علی (ع) خرج کرد...
آری علی (ع) همچنان تنهاست....

طبقه بندی موضوعی

استادمون درباره معرفت می فرمود که...

شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۲۳ ب.ظ


یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی‏ فی‏ عِبادی وَ ادْخُلی‏ جَنَّتی‏» فجر/30-27.

 

یکی از مهمترین واجبات معرفتی ما شناخت امام و معرفت به امام است. واجبات معرفتی مقدم بر اعمال عبادی هستند. اصلا عقیده ای که به عمل برسد عقیده است. و اگر عقیده ای هم پشت اعمال نباشد اصلا عمل، عمل نیست.
واجبات دو نوع است:

1- اعمال و فروع دین
2- قلبی و معرفتی و اصول دین که مقدم بر اولی است.
عمل کاشف معرفت دارای ارزش است. ضرورت عمل به دلیل این است که باید صادقانه بودن نیت ثابت شود.
ریوس و اساس این واجبات اعتقادی چند اصل است. یکی از آنها که مورد اکید است معرفت امام است.
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه؛

معنای کلمه من مات، ریشه عاقبت به خیری همین است. میتة الجاهلیه، زندگی همه اش جاهلیت است. (نه خدا را شناخته و نه پیغمبرش را)
کسی که بر این امر می میرد؛ باید تا آخر عمر هم باشد. عاقبت به خیری یعنی لحظه آخر بر حق باشد. عملی که ریشه عاقبت به خیری است همین است که اگر در لحظه خارج شدن روح و زمانی که مرگ رسید بدست نیامد، زندگی همه اش جاهلیت بوده است.
معرفت آگاهی است که در قلب وارد شده است. معرفت یا فرع حبّ است یا حبّ فرع معرفت است.


راههای معرفت امام چیست؟
خوف بعد علم حاصل می شود و رجا بعد یقین. معرفت قطعا قلبی است. معرفت بالاترین درجه آگاهی است. راه معرفت چیست؟ یعنی راه محبت اهل بیت چیست؟
برخی وقتها آنی و بعضا تدریجی داده می شود. هر کار می کند تمام وجودش محبت است. درجه اول اینکه راههای اکتساب چیست؟


راه بسیط و ساده و عمومی که معین واست و توصیه شده، معرفت ظاهری است که برو امام زمانت را بشناس. با ویژگی های شخصیتی شان آشنا شو. حب پیدا کن. بچه هایتان را با محبت علی بزرگ کن.
مخلصون در خطر عظیم شیطانند که از ایشان محبت را بگیرد.
بعد اکتساب رسالت بزرگی بر دوش ماست. زیاد دور و اطرافمان دیدیم و شنیدیم کسانی که در راه بودند و خارج شدند...
کان منا اهل بیت معدودند. زبیر از اینها بود...
خدایا ما را عبرت گیران قرار بده و ما را مایه عبرت دیگران قرار نده.
کتاب سعادت تا شقاوت را خوانده اید؛ فرد به جبهه رفت و شهید شد و کفنش کردند. دم خاکسپاری بخار دهانش روی پلاستیک را متوجه شدند. به بیمارستان بازگردانده و زنده شد. ده سال بعد در پادگان نظامی بابت گناه شنیع اعدامش کردند!
مراقب باشید با چه افرادی رفیق و همنشین می شوید. جوان مراقب خودت باش! تساهل در امور عبادی و غفلت از نفس! مراقب نفست نباشی آرام آرام نفس می کشد. پیچ های خطرناک جاده جوانی کجاست؟ جملات شیطان چیست؟ کسالت عبادت را احساس کردی و لذت نبری بدان که وضعیت بحرانی است. اگر نماز مصداق و مثال باشد، نماز صبحت را دیر میخوانی و حالی در آن نداری. در برخوردهایت غرور هویدا می شود. می رسد به جایی که دست آخر خوبی ها را ببیند، یک چیزهایی یادش می آید اما دیگر اثری ندارد. آرام آرام زمینه بغض اهل بیت علیه السلام را پیدا می کند. می گوید: جای حضرت علی علیه السلام بودم این کار را می کنم! اینها انحراف است. فرد ملتفت نیست که زیر خروارها گل و لای و آلودگی است...
اولیا خدا می گویند: تا در بهشت نرفتی نگو آخیش! برزخ هم خیالت راحت نباشد...
خدا نکند غفلت باعث شود مثل نعشه خمار شویم. دنیا همه بازی است.
ولایت و معرفت که باید حفظ شود، چطور است؟
راههای طلب معرفت یک عقلی است. مستقیم به معارف مراجعه کردن است. اوج معرفت همان معرفت نوری است. در آسمانها و زیرزمین نیست! قلب را زمینه کنید که معرفت به قلب شما وارد شود. تخلقوا باخلاق ربانی. تا رفتارتان رفتار انبیا نشود، این معرفت نصیبتان نمی شود!
در درون شما بذر خوبی و فضایل وجود دارد و هم بذر بدی و رذائل. اگر رفتار شما مثل هر دسته شود، بذر به همان طرف رشد می کند. معرفت نوری همان معرفت ابوهارون مکفوف است که حضرت می فرماید: هر کس می خواهد به یک بهشتی نگاه کند، به او نگاه کند. با کتاب نیست! نور ولایت و معرفت به قلب می تابد. به عمل و اخلاق است. به عمل کار برآید. ببین چقدر خلق محمدی و ادب امیرالمومنین در وجودت است. کما اینکه همه فجور به صورت الهام در ماست. اگر گوش کنی مبتلا می شوی.
سلمان را که کشاند این طرف؟ یهود هم آشنایی داشت اما ایمان با این معرفت تنها حاصل نمی شود!
راه اکتساب معرفت نوری تخلق است. راه دیگر اضطرار است. اگر دردی بدهند که درمانش با استغاثه باشد. خیلی ها هر چه دارند از روز گرفتاری شان است. کسانی که قابلیت داشته اند را مضطر می کنند اما در سیر زندگی از اهل بیت دور افتاده اند.
خوشا دردی که درمانش تو باشی...
از مریض زمین گیر بخواهید دعایتان کند، مضطر است. مضطر اجابتش ویژه است.

معرفت از طریق اسماء اهل بیت

معرفت سیره از راههای معرفت است. شرح اسماء اهل بیت از راههای معرفت است. هم به گواهی تاریخ و هم سیره. الاسماء تنزلت من السماء. گرچه پدر و مادر در نهادن نام نیک مشمولند و فردای قیامت از پدرو مادر طلب می شود، اما اسم با فرزند می آید.
اسم امیرالمومنین علی علیه السلام از آسمان نازل شد در عرب نبود. اسم حقیقی است که خدا نام نهاده است.
فاطمه بنت اسد و ابوطالب در نام نهادن حضرت امیر علیه السلام اختلاف داشتند تا آنکه اسم علی از طریق آسمانی به آنها گفته شد.
اسم علی علیه السلام از راههای شناخت است. جلوه حضوری حضرت در چه مقامی است. علی علیه السلام یعنی شکست ناپذیری. اگر این اسم تحلیل شد امیرالمومنین از طریقی شناخته شده است. در کتابهای سیره اسمهای امام را می شمارند. اما در این کتابها شرح اسم ها کمتر انجام شده است.
بعضی اسماء در زیارت و دعاها از معصومین است. حساب دیگر دارد. شرح اسمها معرفت می آورد.

معرفت اسم امام رضا علیه السلام

اما با امام رضا علیه السلام شروع می کنیم. علی بن موسی رضا مشهورترین اسماء حضرت است. چرا امام به این اسم خوانده می شود خیلی عجیب است. همه راضیه مرضیه هستند همه نفس مطمئنه هستند. رضا یعنی کسی که راضی است. راس طاعت الله درجه رضاست. اگر کسی به مقام رضا رسید دیگر باید برگردد (یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی).
در توسل به هر امامی یک اثر است. جان به لب رسید برو سراغ حضرت حجت. شفیع نزد خدا می خواهی ببری برو به خانه ابا عبدالله حسین.
رضا همان خشنودی و خرسندی و عمل قلبی است. پذیرش قلبی در اوج ولی در رضایت.
راس یکی ریشه و یکی قله است.

لقاء چهل درجه دارد. زهد ده پله است.
همین است که حضرت علی علیه السلام می فرماید: همه دنیای شما از آب بینی بز برایم بی ارزش تر است.
این زهد است. اعلی درجات زهد، بعد از ده پله خودش می رسد به اولین پله پرهیزگاری. بعد از آن ده درجه ورع، ده درجه یقین و در نهایت ده درجه رضاست. چهل درجه که راسش رضاست.
کسی که به نفس مطمئنه رسید دیگر دلش به چیزی خوش نمی شود. حرص عبادت و کیف آن را پیدا می کند.
ارجعی الی ربک راضیه
بالاترین قله است. کسی که به قضای خدا معتقد شود. بندگی کن به خدا به قلب و برای رضای او. در رضایت خدا، بندگی خدا کن. چیزی که دوست نداری، خداداده راضی باش.

آثار رضا چیست؟
انجیل متمم تورات موسی است که شریعت بود. خلاصه شریعت عیسی، ببین چقدر از خدا راضی هستی. چقدر از گذشته خودت که خدا داده راضی هستی؟ خطیر بودن رضا...
خیلی ها خودشان را درگیر قسمت می کنند. در سیره پیامبر صل الله دیده نشده که بفرمایند: اگر این می شد...
قرآن جزء به روایت فهمیده نمی شود. روایات را بخوانید، می فهمید چرا قرآن اول این را گفت بعد دیگری را.
هنرآن است آنچه برایت وارد شد و اذیتت می کند راضی شدی. خدا این را از تو می خواهد. کسی به این مقام می رسد که با نفس جنگیده باشد. بنده ای خوب است که شکایت خدا را نکند. هر چه دارم برای توست...
از آثار رضا اول اینکه - سروری در قلب اینها می گذارد که در قلب احدی نیست. کسی به مقام رضا رسید، حزن در قلبش نیست.
آنکه تکلیفت است انجام بده، باقی اش مقدر است. خدا اینجا قرار داده. چه بهترین بیرون کننده غصه از رضا.
قلبی به رضا باشد این زمین آباد است.
دوم - خیر؛ برخی امور به خیر است و برخی شر. بنده باید در هر دو از خدا راضی باشد. اگر کسی به این حالت رسید همه امورات به خیر خواهد شد. دومین اثر رضاست.
همه غصه ها در شک و سخط (در مقابل رضا) است. زبانا می گوید الحمدالله و دل نه. از خدا راضی باشید و به سوی امر او بشتابید.
سومین اثر- حفظ و محکم شدن ایمان در رضاست. از خدا راضی نباشی کفر آرام آرام وارد دینت می شود.
چهارم اثر رضا - اجر و پاداش الهی؛ خداوند بر رضا اجر می دهد.
ریشه قضا عقل، ایمان و معرفت به حکم قطعی و مسلمات است. (اگر کسی فهمید دو دو تا می شود چهار تا، توقع چیز دیگری ندارد) ریشه رضا یقین است. که حکم همین است و جزء این نیست. بدانی که خدا خوب می دهد و مقدر خواهد کرد. امر خدا بالاخره می شود همان که باید بشود. راضی بودی ماجوری وگرنه ضرر کردی.
پنجم و ششم- خداوند اگر بنده ای را دوست داشت، او را مبتلا می کند و صبر کرد، انتخابش می کند و راضی شد، برگزیده و برجسته اش می کند.
إذا أحَبَّ اللهُ عَبداً اِبتَلاهُ ، فَإِن صَبَرَ اجتَباهُ ، فَإِن رَضِیَ اصطَفاهُ
آخرین اثر - هرچه می خواهد خدا به او می دهد. در نزد خدا چه مقامی دارم؟ به دلت نگاه کن ببین چقدر خدا را دوست داری.
اگر از خدا راضی شدی، خدا از تو راضی می شود.
وقتی دل از غیر خدا خالی شد. اگر بر امری راضی شد امر رضایت خداست. و آن امر استجابت است.

امام رضا علیه السلام
نامیده شدن این معصوم به رضا، استجابتی است که در درخواست از این حرم قرار داده شده است. گره ای نیست که باز نشود.
اگر تونستی که کاری کنی امام رضا دردت را ببیند، خدا تو را دیده است. بزرگترین منت بر ما ایرانیان است که سهم ما شده اند.
کاری کنید یک رابطه ای بین شما و امام رضا علیه السلام برقرار شود، هر چه خواستید، هر گره ای دارید، آنها باز می کنند. راه افتادی غصه ات را به غیر او نگویی تا برسی و از خودشان بگیری...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۰۲
علی حاجی موسی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی